ثبت شده درتاریخ یکشنبه 29تیرماه 99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام منم مرداب خاموشی که مانده دردل صحرا توانم ناتوان گردیده کی راهی شوم دریا میان یک کویر عشق بی حاصل پریشانم که سردرگم شدم دیگرتهی ازحال خودفردا زمانه برده احوالم ، به اعماق فراموشی نگاهم خیره پشت در ، شب وروزم شده رویا تنم پرگشته ازپیچک ، که راه رفتنم بسته خیالم خسته گشته، بسکه باخودمیکنم نجوا دراینجا عاشقی مرده، دلت خالی ازامیدی به زندانی اسارت رفته ام ، بی جرم وبی معنا دوچشمانم چنان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آب نیست مدارهای التریکی سئو - طراحی سایت ابراهیم صنوبر دنیای علم و سرگرمی جی تی ای بازان خاله حضوری