ثبت شده درتاریخ پنجشنبه2مرداد99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام خسته ازراه آمدم گفتم که آرامم کند مثل اسب سرکشی درگوشه ای رامم کند انتظاربوسه ای بودم کمی دل واشود غافل ازاقبال کورمن که ناکامم کند گفتمش ازپا فتادم ،او ولی باورنکرد باتمسخرخنده ای کرداینچنین خامم کند تشنه بودم ناله کردم جرعه ای آبم دهد بی خیال ازحالِ زارتشنه ، دشنامم کند مثل مرغ پر پر زدم شاید بسوزانم دلش لعنتی با این دلِ سنگش غضب کامم کند راهیِ میخانه گشتم بی خبرگردم زخود ساقی میخانه هم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

HAPPY LIFE هر روز بیا تخفیف ویژه بنفش آهسته همه چی موجوده معرفی کالا فروشگاهی هر چی بخوای اینجاست برای تو