ثبت شده درتاریخ جمعه 6دیماه 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

کم کمک گم میشوم ازخاطراتت میروم

مثل آن هیزم که میسوزد وخاکسترشوم

میروم خالی شود آغوشت ازمهرووفا

عشق بی حاصل چه دارد غیرنیرنگ وجفا

گاهی لعنت میکنم بردل چراعاشق شدم

گرچه ایمان دارم ازدیوانگی های خودم

گفته بودم واژه هایم مرده دراشعارمن

چون تهی گردیده هرعشقی ازاین افکارمن

حاصلش مجنون وحیرانی من درکوچه ها

یا که همبازی شوم چون کودکی با بچه ها

خنده دارداینچنین با بچه ها لی لی کنم

چون نفهمیدم که عمرم راچگونه طی کنم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبتشده درتاریخ چهارشنبه 4 دیماه 98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

درآغوشم بگیر امشب بده گرمی تن سردم

که موج غم فروریزدازاین تندیس پردردم

توانم نا توان گردیده دیگرخسته ام ازخود

شدم مانند پرگاری که دورخودفقط گردم

که میداندچودردعاشقی اکنون هویداشد

فراوان عاشقی دیگر میان کوچه پیداشد

نمیدانم منم عاشق ویا این قوم ویرانگر

شدم دیوانه ومجنون چراکارم معماشد

بیاکابوس تنهایی بچین ازدوش مایوسم

منم مانند یوسف دردل چاهم که محبوسم

زلیخا گرشوی ، حال من دیوانه میفهمی

دگرظلمم مکن روزی خوری آخرتوافسوسم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ سه شنبه 3دیماه 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

ازکوی توچون میروم ، بیهوده اصرارم مکن

ماندن چه باشدسودمن ، دیگرگرفتارم مکن

آبستن دردم هنوز ، غم ها بدوشم میبرم

چون یک گل پژمرده ام ، مثل خس وخارم مکن

درخلوت تنهایی ات ، آرامش جانت شدم

روزبهارانت رسید، مفلوک وادبارم مکن

وقتی که چه چه میزنی ، آغوش ازما بهتران

درجمع عشاقان دگر، افسرده وخوارم مکن

بی های وهوی بردی مرا،درمکتب زندان عشق

مصلوب وافتادم زپا، دیگرتوانکارم مکن

دردم نمیداندکسی، پنهان بکن راز دلم

درمستی ومی خوارگی، افشاء تواسرارم مکن مجازیها هست

**==**==**==**

شرمنده شد تبر !

وقتی که دید

قبل ازشکستنم

خشکیده ریشه ام

وشکستم درون خود

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ جمعه29 آذر98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

گاهی میخوام تنها باشم ،برم میون کوچه ها

مثل زمان کودکی  ، بازی کنم با بچه ها

کی بودکی بود من نبودم،قایم موشک بازی کنم

این دل دیونه ی خود ، بااین کاراراضی کنم

بازی هفت سنگ بکنیم ، یا اینکه گرگم به هوا

زدنیا بیخیال بشم، تادردمن بشه دوا

زنجیر من کی میبافه، یکی عموی من بشه

تا کمرم ازعاشقی ، این همه دیگه خم نشه

اماکسی گوش نمیده ، ناله ی سرددرد من

حتی خدای آسمون ، که دیده رنگ زرد من

به کوه وصحرا میزنم، ازاین زمونه خسته ام

نمیدونم چرا دیگه، دل به غریبه بسته ام

اسیر عشق بی وفا ، عاقبش همین باشه

غصه های فراوونی ، پشت درت کمین باشه

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 28آذر98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

رفتی اما یادتوجامانده اینک کنج خانه

لعن دنیا میفرستم برجفای این زمانه

تا به کی بایدبمانم پشت درچشم انتظاری

یا که پیغامی رسد با نامه های عاشقانه

یک نفردیگر نمی پرسد مگر دیوانه هستی

هی.،چرازانوی غم کردی بغل درآشیانه

کوله بارم روی دوشم مانده ام تنهای تنها

درمیان غربت تاریک واندوه شبانه

ها کنم گاهی به بخت سردو اندوه درونم

من چرا افتاده ام دراین عزای ابلهانه

عاشقی را پیشه کردم اشک چشمانم گرفته

بی توپرشد لحظه هایم خواندن شعروترانه

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 21 آذرماه 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

من ماندم و عطر غم و خاموشی دیوار

میچرخم اطراف خودم مثل نک پرگار

بگذارکه تنهایی بمیرم دردرون خو

وقتی تو محکومی به عشق خود چرا انکار

دانی که پوسیده دلت دراوج ناکامی

عشقی که میخنددبرویت پای چوب دار

گاهی امیدی تازه میروید درون دل

خواهم که درپایان ره زانوزنم بریار

لطفا کمی آهسته ترخاکم کنید امشب

شایدشودیک باردیگر عشق او بیدار

اما چنان آن سینه ی پرکینه ونفرت

مانندیک دیوانه ای سنگین دل و بیمار

یک خاطره درقاب عکس من بچسبانید

حتی دم آخر به عشقش کرده بود اصرار

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ چهارشنبه20آذر98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

گرنمی خواهی بمانم مستِ رویایم مکن

ازبرای دیدنت ، امروزوفردایم مکن

من خمود ازخاطرات تلخ وافسونت شدم

زورقم پاروشکسته ، غرق دریایم مکن

تاروپودم نخ نما گشته، چراعاشق شدم

پیش هرنامردمی رسوا وحاشایم مکن

درتب وتابم گره خوردم چومجنونم دگر

عاشقی دیوانگی دارد تماشایم مکم

دبش دبشم چون شراب کهنه ام عمق سبو

ازدرونم خودخورم ، افسرده سیمایم مکن

من نمیدانم چه باشد راه ورسم عاشقی

چونکه بی معنا شدم دیگرتو معنایم مکن

گفته بودم عاقبت تاراج وفرتوتم کنی

میروم گم میشوم، بیهوده پیدایم مکن

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت درتاریخ شنبه9آذر98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

همچو آواری شده، دوزوکلک روی سرم

من که رفتم تو بشین گوشه ی در منتظرم

حیف چشمان ملوس تو که بارانی شود

کم دو چشمت بچکان چونکه نباشداثرم

گَه گُداری که به تندیس خودم مینگرم

غافل ازعشق فطیرت،شده خم این کمرم

مثل اسبی شده ام دورخودم میچرخم

ازخودم ازهمه کس خسته وخونین جگرم

چون ندانی چه بوَد عاشقی وغصه ی دل

زین همه حقه وبی مهری تو من پکرم

سرراه توغریبانه نشستم شب وروز

عاقبت هم تو شکستی من واین بال وپرم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ 6آذرماه 98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

رفته ای دیارغربت ، تا که من تنها بمونم

دیگه این شعروترانه، برای کی من بخونم

دل تو مثالِ سنگه ، دل من سنگ صبوره

ندونستی که همیشه ، توبودی آروم جونم

میونِ کوچه وبازار، مثه دیونه میمونم

هرکسی منو میبینه ، میزنه زخم زبونم

چه بهارسبزی داشتیم، آسمونِ صاف آبی

حالا ابرتیره گشتم ، زرد زرد مثل خزونم

نم نمک بارون میباره ، ازکنارِهردوچشمم

کسی حالمو نپرسید، رسیده فصل جنونم

منم وسایه ی تنها، که ب دنبال توهستم

یکی نیست دلش بسوزه، جاده را بده نشونم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

sheresarv.blogfa.com


ثبت شده درتاریخ شنبه18 مردادماه 99 بشماره سریال درسایت شعر نو اینستا گرام غرق شعروشاعری گشتم غزل شدباورم گم شدم درخاطرات خود میان دفترم شورعشقم راسپردم برقلم بانیش تلخ من چه هستم عاشقی دیوانه ام یاشاعرم خستگی هارا درآغوشم بهمراه میبرم کی فراری میشود این فکرمسموم ازسرم دین وایمانم ربوده، غافلم ازکیش خود ره به محرابی ندارم چونکه کرده کافرم واژه های قصه ام با غصه ها همگون شده چونکه اوباورنداردعشق وگوید ساحرم میروم درخودفروریزم تمام دردوغم سربه بالین که بگذارم
ثبت شده درتاریخ جمعه 17 مرداد99 بشماره سریال سایت شعرنو اینستاگرام مزن دنیا به تنبورت ، بریده سیم سازتو گرفته شوروعشقم را، صدای غصه سازتو نوای خسته ازدردت ، شکسته تاروپودم را اگرعشق نمی باشد ، کجادارم نیازتو مزن دنیا ی بی رونق، نرقصانم چودیوانه که این احوال مغشوشم، نباشدهم ترازتو چنان مست خراباتم ، ندارم جای آسودن فراری گشته ازعشقم، زتارغم نوازتو دراین دنیای مزن سازت ، چرابا من نمیسازی شعورم ریشه خشکانده ، کنم دست نیازتو ازاین رنج وجفاکاری ، فراری گشته روح
ثبت شده درتاریخ دوشنبه13مرداد99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام من غرق می ومیکده ازعشق دگر سیروخرابم دل را که ربودی ، مشکن ساغرواین جام شرابم مجنونم ودیوانه ، چوپرگارغریبانه بچرخم کم بند بزن بردل بیمار و مده رنج وعذابم انصاف نباشد که چوبیگانه چنین عاریه باشم مگذار که هررهگذری پاره کند حجب وحجابم چون محو شدم درتو فراموش شده نام ونشانم رفتی ونگفتی که دراین شهر چنین زاروکبابم ازدور چنان موجم و طوفانی ودریای خروشان نزدیک ندانی که همان عاشق دلخسته سرابم
ثبت شده درتاریخ شنبه11مرداد99 بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام یک نفربا عشق خودآتش به کامم میزند سازغمگینش اش کنارپشت بامم میزند آنچنان پرپر شدم افتاده ام کنج قفس با تمسخر طعنه هایش را مدامم میزند اوچه میداند که روزم رفته درآغوش شب سازپرسوزش نشسته وقت شامم میزند بغض سنگینی گرفته عمق سینه بیخیال روزوشب پیمانه ی غم را به جامم میزند می نشینم کنج خلوت تا فراموشش کنم کی توانم ، گرچه او زخمی کلامم میزند من نمیدانم که عاشق پیشه یا دشمن بود هرچه باشد عطر
ثبت شده درتاریخ شنبه 11مرداد99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستا گرام مگو عاشق شدی دیگر ، بروتکرارکمترکن شدی مانند دیوانه، دگرانکارکمترکن مزن مرهم براین زخمم، کمی آرام گیرددل طبیب دل نمیخواهم ، فقط بیمارکمترکن نفس خشکیده درسینه ،قدم بردارازقلبم بگیریکباره جانم را، طناب دارکمترکن چه لذت میبری ازدرد، میسوزم چنان آتش دلم حبس قفس کردی ، دگرآزارکمترکن نمیدانی تو دردعشق ، رسوای زمان گردد نصیحت کم بکن جانان، مرا اجبار کمترکن چراباورنداری نیست، آن احساس دیرینه برای
ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 9مرداد99 بشماره سریال درسایت شعر نو اینستا گرام چنان گم گشته ام درخود، نمیجویم نشانم را چه گویم ازجفای دل، که بسته این زبانم را کمین کردم سرراهش، ندید او رنگ ورخسارم که او اوج شکوفایی ، کجا بیند خزانم را چوزاهدپیشه میباشد، نگاهش مهربانی بود فراموشش شده شاید، غم ودردوفغانم را تبردادم بدستانش، که هیزم بشکند باان عجب دنیای بیرحمی شکست او استخوانم را شدم مجنون وسرگردان، نشد لیلی ودرمانم ازاین نامهربانی ها، بریددیگر امانم را چواسب سرکشی
ثبت شده درتاریخ شنبه4مرداد99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستا گرام کمی آهسته تردنیا، که شادیهابجویم من خزان عاشقی برچین ، بهاران را ببویم من سوارمرکبی گشتی، به تندی میروی اما کجا پیدا شود عشقی، که دردم رابگویم من شب وروزت پرازرنج و فقط تکراروتکراری دراین دنیای وانفسا ، نفس درسینه اجباری تهی ازعشق وشادیها، اسیر لقمه ای نانیم بلا گردید برما ، اینچنین ویروس و بیزاری مرقصان این تن خسته، دگرباتاروتنبورت رها کن ه های غم، که دام افتاده درتورت کمی بگشا درزندان،
ثبت شده درتاریخ پنجشنبه2مرداد99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام خسته ازراه آمدم گفتم که آرامم کند مثل اسب سرکشی درگوشه ای رامم کند انتظاربوسه ای بودم کمی دل واشود غافل ازاقبال کورمن که ناکامم کند گفتمش ازپا فتادم ،او ولی باورنکرد باتمسخرخنده ای کرداینچنین خامم کند تشنه بودم ناله کردم جرعه ای آبم دهد بی خیال ازحالِ زارتشنه ، دشنامم کند مثل مرغ پر پر زدم شاید بسوزانم دلش لعنتی با این دلِ سنگش غضب کامم کند راهیِ میخانه گشتم بی خبرگردم زخود ساقی میخانه هم
ثبت شده درتاریخ یکشنبه 29تیرماه 99بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام منم مرداب خاموشی که مانده دردل صحرا توانم ناتوان گردیده کی راهی شوم دریا میان یک کویر عشق بی حاصل پریشانم که سردرگم شدم دیگرتهی ازحال خودفردا زمانه برده احوالم ، به اعماق فراموشی نگاهم خیره پشت در ، شب وروزم شده رویا تنم پرگشته ازپیچک ، که راه رفتنم بسته خیالم خسته گشته، بسکه باخودمیکنم نجوا دراینجا عاشقی مرده، دلت خالی ازامیدی به زندانی اسارت رفته ام ، بی جرم وبی معنا دوچشمانم چنان
ثبت شده درتاریخ سه شنبه4مرداد14001بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام منکه دردنیای بی سامان چنین دیوانه ام چون جنون عاشقی زانو زده برلانه ام دردبی درمان عشق مرهم کجا جویددگر زخم چرکین ملامت ها نشسته شانه ام دین ودل بستم به راه او که درمانم کند نی بسوزاندوآتش برتن وجانم کند آنچنان این باردلتنگی شکسته قامتم عاقبت باور نکردتا اینکه نسیانم کند همچوکابوسی چنین عشقی گریبانم شده موج دریای خروشانی که طوفانم شده یاچوبختک غم چنان آفت زده برحال دل مستی ومیخوارگی هم
ثبت شده درتاریخ چهارشنبه28دیماه1401بشماره سریال درسایت شعرنو اینستاگرام کورو نابینا کنارپنجره چشم انتظار دیده ام آغوش چفت درشده، دل بیقرار یک نفرحتی عبورازخاطرات من نکرد تا دراین دنیای خاموشم بمانم تارومار رفتی وحتی نگاهم راتوباخودبرده ای تا چنان فانوس تاریکی شوم بی استوار کنج خلوت مینشینم تادلم راضی کنم گرچه میدانم که صیادی ودل کردی شکار باخیالت روزوشب هایم فقط غم میکشم بهترازمستی نباشد، گرچه گردیدم خمار زخم دل مرهم نداردتا که درمانش کنم چونکه چرکین گشته
ثبت شده درتاریخ جمعه6اردیبهشت1402بشماره سریال سایت شعرنو اینستاگرام من میروم ازاین حوالی ، جای ماندن نیست گاهی دلت غم میخورد، کوهمزبانت، کیست ماتم گرفته چشم من، زانوی غم دارم اینجا همه بیمارعشق ، درمان دردت چیست درکوچه وپس کوچه ، ردپای ما گم شد چون گوشه ی میخانه ، دل آلوده ی خم شد ما این همه سردرگریبان ، خالی ازعشقیم دیگرچه گویم ازپریشانی، که سرخَم شد طاقت نباشد بیش ازاین، باغصه سرکردن بهترکه شورعاشقی ، ازخودبه درکردن شایددراین بی غوله ره، آرامشی باشد تاکی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرکت مهندسی مهدیس آسانبر مجله هوش مصنوعی وبسایت پویا فروشگاه سیستم صوتی ماشین تخفیف ویژه jahansole وبفلیکس علی‌الله سلیمی | نویسنده و روزنامه‌نگار